سه شنبه ۲۶ فروردین ۰۴ | ۱۵:۳۵ ۱ بازديد
سلام ،سینا اختری شیشوان هستم و
قراره در مورد یکی از اتفاقات مهم قرن
بیستم صحبت کنم در مورد کشوری میخوام حرف
بزنم که احتمالاً کمتر در موردش شنیدیم و
میدونیم ایرلند کشور ایرلند و یکی از
مهمترین حوادث این کشور در دهههای
پایانی قرن بیستم یعنی میخوام راجع به
درگیری و جنگ داخلی در ایرلند شمالی صحبت
کنم چیزی که بعداً معروف شد به مصائب یا د
ترابلس اصلاً اینکه ایرلند شمالی کجا هستش
جمهوری ایرلند کجا هستش و چرا این د تا از
هم جدا هستن ما یک ایرلند واحد نداریم د
تا ایرلند داریم در مورد اینها صحبت
میکنم تا انتهای ویدیو دنبال کنید و اگه
عضو کانال نیستید خوشحال میشم که همین
الان دکمه سابسکرایب رو بزنید و عضو بشید
ایرلند یه جزیرهای در شمال غربی انگلستان
که سومین جزیره بزرگ اروپا به حساب میاد
جزیره ایرلند هم اندازه استان آذربایجان
غربی یا آذربایجان شرقی خود ماست و خیلی
هم به جزیره بریتانیا نزدیکه اصلاً چسبیده
فقط ۲۲۷۰ کیلومتر تا لیورپول فاصله داره
بین این ایرلند و بریتانیا ایرلن از ۱۱۵۰۰
سال پیش به اینور اغلب مسیحی بودن و
سرزمینشون به صورت ملوک و طوایفی و
قبیلهای اداره
میشده حدوداً قرن نهم میلادی بود که پای
وایکینگها از اسکاندیناوی به سرزمین
ایرلند باز شد و حتی اولین پادشاه ایرلند
هم یک وایکینگ بود تا حدود قرن ۱۱ و ۱۲
میلاد که پادشاهی بریتانیا نگاهش به اونور
دریا جلب شد قضیه از این قرار بود که
ظاهراً قبایل متحد شده در ایرلند از پاپ
مقدس روم که از قض تنها پاپ انگلیسی
تاریخم بود به اسم پاپ آدریان چهارم خیلی
اینا حساب نمیبردند ازش برای همین حضرت
پاپ طی یک فرمانی به هنری دوم پادشاه
انگلستان اجازه حمله به ایرلند رو داد
ایشونم که خیلی حرف گوش بود رفت و ایرلند
رو گرفت و اینجوری بود که بریتانیا صاحب
جزیره ایرلند شد جزیرهای که زبان و فرهنگ
خاص خودش رو داره رسیدیم تا قرن پونزدهم و
دوره ظهور پروتستان در اوایل قرن ۱۶ که
دیگه پروتستان شروع شد در ویدوی
اوانجلیستا یا مسیحیان انجیلی یه توضیح
کوچیکی راجع به ظهور پروتستان دادم اینکه
مارتین لوتر کشیش آلمانی چرا و چطور به
فساد و دین فروشی پاپ اعتراض کرد و برای
همینم در سال ۱۵۱۷ گفتن که علیه کلیسای
کاتولیک قیام کرد و شاخه پروتستان اونجوری
شکل گرفت حالا توی قرن شونزدهم که دیگه
پروتستان هم شکل گرفته یه اتفاق عجیب در
انگلستان میفته که به این مذهب جدید یک
قدرت فوقالعاده زیادی میده ماجرا از این
قرار بوده که هنری هشتم پادشاه بریتانیا و
ایرلند یک ازدواج مصلحتی با یک شاهزاده
اسپانیایی میکنه اون موقع رس بر این بوده
که پادشاه برای اینکه حمایت پادشاهیهای
دیگه کشورهای دیگه رو بگیرن موقع جنگی شد
دههای شد هر چیزی شد روی حمایت یه کشور
دیگه حساب باز کنن ازدواج میکردن
شاهزادهها با همدیگه وصلت میکردن خب این
پادشاه بریتانیا هنری هشتم به همسر
اسپانیایی علاقهای نداشت و از طرف هم
هنری هشتم براش خیلی مهم بود که وارث تاج
و تختش یک پسر باشه اما حاصل ازدواجش یک
دختر بود این موضوع باعث شد که تصمیم
بگیره که از کاترین طلاق بگیره ولی کلیسای
کاتولیک مخالفت میکرد این شد که هنری
هشتم زد به سیم آخر و گفت که آقا پاپ دیگه
اینجا رئیس کلیسا نیست و کلیسای انگلستان
از این به بعد یک کلیسای پروتستان و خودمم
پادشاه بریتانیا هستم و هم اینکه رئیس
کلیسای انگلستان نمایندههای پارلمان
بریتانیا هم اوکی رو دادن و هنری هشتم شد
اولین اسقف کانتربری یا رئیس کلیسای
انگلستان که این سنت هنوزم برقراره و
بریتانیا از اونجا بود که پروتستان شد خب
داریم راجع به بریتانیایی حرف میزنیم که
ایرلند هم بخشی ازش هست و از اینجا دیگه
یواش یواش ایرلند شمالی و ایرلند جنوبی
فرقهای با همدیگه میکنن اولاً به خاطر
موقعیت جغرافیایی ایرلند و اینکه یک
جزیرهی جدا از بریتانیا بوده پروتستانیسم
دیرتر و سختتر اونجا رشد کرد زندانم
ایرلندیها به انگلیسیها به عنوان یک قوای
مهاجم و یک قوای بیگانه نگاه میکردن و
برای همین کاتولیک بودن برای ایرلندیها
شده بود یک عامل اتحاد علیه قوای مهاجم
بریتانیا این شد که اغلب مردم ایرلند
کاتولیک موندن و هویت سیاسی خودشون رو با
هویت ت مذهبی خودشون گره زدن پروتستانی
ایرلند که اغلب مهاجرا انگلیسی و
اسکاتلندی بودن که رفته بودن به ایرلند
اونا در همون شمال جزیره موندن اونجا
نزدیکترم هست به بریتانیا ولی خب در
قسمتهای جنوب جزیره بیشتر مردم کماکان
کاتولیک موندن این ترکیب جمعیتی باعث شد
که شمالیها پروتستان طرفدار انگلیس باشن
و انگلیس هم از اونا حمایت بکنه و بیشتر
زمین دارها در شمال به تب پروتستان بودن
و کاتولیکهای شمالی تحت تبعیض و تحت
تحقیر پروتستانهای ایرلندی و انگلیسی
زندگی میکردن در طول قرن نوزدهم بریتانیا
داشت به مرور به مستعمرات کند کن یک
استقلال هایی میداد خب بریتانیا
مستعمرههای زیادی در کل دنیا داشت و
اونجا اعتراضاتی داشت شکل میگرفت و
ایرلندیها هم نمیخواستن که سرشون بیلا
بمونه پس صدای استقلال کمکم از ایرلند هم
بلند شد به مرور دو گروه سیاسی توی ایرلند
شروع کردن به پررنگتر شدن اتحاد گراها یا
یونیون ستها که میخواستن که وفادار باشن
به انگلیسیها و گروه دوم ملی گراها یا
نشنالیتی که دنبال خودمختاری و تشکیل
جمهوری ایرلند بودن بنابراین به اونا
جمهوریخواه هم میگفتن دیگه کمکم رسیدیم
به سال
۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول شروع شد
شروع جنگ بزرگ حواس انگلستان رو از ایرلند
برداشته بود و کاتولیکهای ایرلندی یک حزب
ملی گرا برای خودشون درست کردن به اسم شین
فین به زبان ایرلندی شین فین یعنی خود یک
گروه نظامی بزرگ هم به اسم ارتش آزادیخواه
ایرلند از این حزب حمایت کرد در ۲۶ اپریل
سال
۱۹۱۶ در وسط جنگ جهانی در روز عید پاک
ارتش آزادی بخش ایرلند در دوبلین یک قیام
مسلحانه راه انداخت که این قیام به قیام
عید پاک مشهور شد البته این قیام به شدت
سرکوب شد و سرانش اعدام شدن و بقیه زندانی
شدن و اما این مسئله همه این بگیر و ببنده
مانع از استقلال ایرلند نشد اتفاقاً باعث
شد که اقبال مردم به ملی گراها و حزب شیم
فین بیشتر بشه و به محض اینکه جنگ جهانی
اول تموم شد حزب شیم فین که تونسته بود
نظر مردم رو جلب بکنه مدعی تأسیس جمهوری
ایرلند شد و گفت که ما از بریتانیا دیگه
جداییم حالا دیگه جنگ جهانی اولم تموم شده
بود و نیروهای بریتانیا توی ایرلند دیگه
وقت آزاد داشتن که بیان و با ایرلندیها
بجنگن اومدن و با ارتش آزادی بخش ایرلند
درگیر شدن که این درگیریها ۳ سال طول
کشید یک جنگ داخلی در واقع بود که در اون
موقع خب جنگ داخلی ولی خب الان به اسم جنگ
استقلال ایرلند شناخته میشه که هزاران نفر
کشته و زخمی شدن مذاکره ها برای پایان جنگ
هم به جایی نمیرسید ازوا چون کهه بخش
قابل توجهی از کشور در شمال ایرلند مخالف
استقلال بودن و میخواستن که جزو بریتانیا
بمونن جنگ استقلال ایرلند باعث کوچ اجباری
خیلی از پروتستانهای سایر نقاط ایرلند به
مناطق شمالی شد برای اینکه از ترس کشته
شدن توسط نیروهای متعصب و کاتولیک ارتش
آزادی بخش دیگه زندگیشون رو رها میکردن و
میرفتن به شمال میرفتن به بلفاست و دری
و السته و برعکس م همین طور کاتولیکهای
که در شمال زندگی میکردن اونها هم از
ترس اینکه مورد حمله پروتستانهای دو آتیش
و متأسف قرار نگیرن مجبور به کوچ اجباری
میشدن میومدن به سمت جنوب ایرلند نهایتاً
در سال
۱۹۲۱ بعد از چندین دور مذاکره برای
استقلال این مذاکرات به ثمر نشست و در
معاهده انگلیس ایرلند نهایتاً تصمیم به
این شد که ۶ شهرستان شمالی ایرلند در قالب
ایرلند شمالی این ۶ تا همچنان عضوی از
پادشاهی متحد بریتانیا باقی بمونه ولی
بقیه جزیره که بیشتر جزیره هم بود با
استقلال تبدیل بشه به دولت آزاد ایرلند یا
آیریش ی استیت چون گفتیم هدف ارتش آزادی
بخش ایرلند این بود که یک کشور مستقل به
اسم ایرلند درست بکنه و خب به خواستش م
رسید اما ارتش آزادی بخش ایرلند راضی نبود
و کماکان میجنگید میگفت که ما میخوایم
تمام جزیره ایرلند رو به دست بیاریم و اون
بخش شمالی هم نباید در دست انگلیسیها
باشه خب برگردیم به شمال شمالی های اکثراً
پروتستان به خواست خودشون گفتیم توی
حاکمیت بریتانیا مونده بودن اما در شمال
ایرلند یه عده کاتولیک هم زندگی میکردن
از قدیم جدن در جد اینا کاتولیک بودن و
مونده بودن اونجا و به هر دلیلی فرصت یا
امکان یا علاقهای به کوچ اجباری نداشتن
میخواستن که در سرزمین آبا و اجدادی
خودشون در شمال ایرلند بمون اما یک عده از
پروتستانهای متأسف بودن که اینها رو
اذیت میکرد کردن پروتستانها خودشون رو
نسبت به کاتولیکهای شمال ایرلند برتر و
بالاتر میدیدن و فقط این برخوردهای شخصی
نبود قوانین هم علیه کاتولیکها بود
قوانین تبعیض آمیزی در ایرلند شمالی وجود
داشت مثلاً تا سال
۱۹۶۹ طبق قانون حق رأی بر اساس مالکیت
زمین داده میشد و فقط مالکا زمین صلاحیت
رأی دادن داشتن این موضوع باعث شده بود که
کاتولیک یکای شمالی که اغلب م از اشار
فقیر و کم درآمد بودن عملاً هیچ سهمی از
قدرت نداشته باشن این تبعیض توی استخدامم
بود توی جاهای دیگه هم بود مثلاً شرکتها
از پروتستانها جذب میکردن از کاتولیکا
جذب نمیکردن نیرو نمیگرفتن این تبعیض
هایی که علیه کاتولیکها بود اونا رو
خشمگین میکرد و این نفرت پراکنی باعث
اعتراض میشد و اعتراضی که با وجود یک طبقه
قدرتمند تماماً پروتستان و متأثر به هیچ
جایی نمیرسید و طبعاً به خشونت منجر میشد
تازه در سال
۱۹۷۱ یک قانون عجیبی هم تصیب کردن به اسم
قانون حبس بدون محاکمه اترنت و را بر طبق
این قانون افراد ممکن بود که بدون داشتن
حق محاکمه یا بدون گذروندن روال قانونی
بازداشت بشن و مدتها در بازداشت بمونن و
طبعاً کاتولیکهای ایرلند شمالی بیشتر تحت
تثیر این قانون قرار میگرفتن اینجا دیگه
یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ معاصر
اروپا در شروع وو هست الان میخوام براتون
تعریف
[موسیقی]
بکنم در یکشنبه سی ژانویه
۱۹۷۲ یک راهپیمایی در شهر دری در فیلند
شمالی در اعتراض به این تبعیضها انجام
گرفت درخواست اصلی تظاهر کنندهها لغو
همین قانون توقیف بدون محاکمه بود تبی
سهایی که علیه کاتولیکها هست در ایرلند
شمالی برداشته بشه از طرفی چون ایرلند
شمالی گفتم بخشی از حاکمیت انگلستان بود
سربازهای بریتانیایی در ایرلند شمالی حضور
داشتن و این سربازها به سمت این تظاهر
کنندهها یه دفعه شروع کردن به پرتاب گاز
اشت آور و بعد که جمعیت متفرق شد به یک
سمت یک خیابونی رفتن این سربازها به
سمتشون گلوله شلیک کردن گلوله جنگی
سربازان بریتانیایی به ۲۶ نفر تیراندازی
کردن که ۴ نفر از اونا کشته شدن ارتش
بریتانیا البته بعداً ادعا کرد که این
مردم بودن که اول به سمت سربازها شلیک
کردن ولی دههها بعد نخست وزیر بریتانیا
بابت این مسئله عذرخواهی کرد و گفت که
ایراد و اشتباه از طرف سربازا بوده در هر
صورت یکشنبه خونی واقعه بسیار تلخ و
غمانگیزی بود البته بیشتر به خاطر تر
کشاش توی سالهای بعد نه فقط اتفاقی که در
اون روز افتاد چون اون روز دیگه اعتماد
بین جامعه کاتولیکها و بریتانیا دیگه از
بین رفت و سالها تلاش مسالمت آمیز برای
احقاق حقوق کاتولیکهای شمالی تو یه روز
نیست و نابود شد و از اون روز بود که
جوونها که طبعاً شورمن و حس تندروی
بیشتری دارن عصبانیتر شدن و به خاطر این
ک شاری که اتفاق افتاده بود و اینا دسته
به دسته اومدن عضو ارتش آزادی بخش ایرلند
شدن ارتش آزادی بخشی که مقرش در جنوبه ها
در جنوب ایرلن اصلاً در بخش شمالی نیستش
ولی خب اینها حمایت رو از جنوب میگرفتن
و تحت حمایت اونها با اسلحه اونها در
شمال ایرلند میومدن فعالیت نظامی میکردن
۶ ماه بعد از این واقعه در ۲۱ جولای که به
جمعه خونین معروف شد ارتش آزادیبخش ایرلند
یک سلسله بمبگذاریهای رو در ایرلند
شمالی انجام داد که منجر شد عده زیادی از
غیر نظامیها کشته بشن طی سالهای دهه ۷۰
و ۸۰ و ۹۰ این قتلها این بمبگذاریهای
ادامه داشت از هر دو طرف ماجراها
نمیخوایم بگیم یک طرف بیشتره این کارو
کرده اما حالا که داریم راجع به ایرلند
حرف میزنیم یک نفر رو فراموش نکنیم یه
جوون ایرلندی بیست و چند ساله موبلند
خوشچهره که در تهران صاحب اسم یک خیابون
شده بابی سنس عضو ارتش آزادی بخش ایرلند
که در بلفاست زندگی میکرد یعنی خودش و
خونوادش در ایرلند شمالی زندگی میکردن
ولی اینها بارها مجبور به جابهجایی شده
بودن تا از مناطق پروتستان نشین بلفاست
خارج بشن و کمتر تحت حمله و خشونت لویال
ستها قرار بگیرن بابی سنس ۲۳ ساله بود که
که برای آخرین بار به زندان افتاد اونم در
حال فرار از صحنه بمبگذاری بود که در اون
یک نمایشگاه بزرگ مب در نزدیکی بلفاست رو
با خاک زده بودن یکسان کرده بودن و داشتن
فرار میکردن که گرفتن و به زندان افتاد و
به کجا بردنش در بخش زندانیان ارتش آزادی
بخش ایرلند توی اون زندان و سنس در زندان
به سرعت تبدیل شد به یه چهره مشهور بین
همفکر و یه جور رهبرشون شد و اعتراضات م
متعددی رو در همون زندان سازماندهی کرد
مثلاً زندانیا سیاسی در بلفاست مجبور شده
بودن به خواست بریتانیا که لباس زندان
بپوشن چون در اون زمان در ایرلند این
اجبار فقط مخصوص زندانیهای جنایی بود بقیه
زندانیها میتونستن لباس دیگهای رو در
زندان بپوشن ولی سنز و یاراشر ش خودشون به
این اجبار میخواستن تحیر شون چون بکنن
اینا نمیخواستن که تحیر بشن اینا اعتراض
کردن به روش خودشون جواب دادن
لباسی شخصیشون رو که ازشون گرفته بودن و
هیچی به تن نداشتن فنس و یارش برای همین
خودشون رو با پتوهای زندان پوشوندن و حاضر
نشدن که لباس زندان رو بپوشن و این حرکت
معروف شد به اعتراض پتوی یا بلنکت پراس
اما مهمترین اقدام باوی سنس که باعث شهرت
جهانی شم شد اعتصاب غذاش بود سنس در ۱
مارس ۱۹۸۱ اعتصاب غذا کرد و بعد از ۶۶ ز
اعتصاب غذا در حالی که توجه جهانی زیادی
کسب کرده بود با ۹ نفر از یاراشار درگذشت
به خاطر اعتصاب غذا مرگ سنس در حالی که
نزدیک به ۱۰ سال از شروع تراولز میگذشت
توجه بینالمللی خیلی زیادی رو معطوف موضوع
تراولز کرد و سنس رو تبدیل به نماد جنبش
اعتراضی ایرلند کرد الان هم بنای یادبود
بابی سنس میشه گفت از جاذبههای توریستی
ایرلند ن د شمالی هستش اما سرتونو درد
نیارم تا اواخر دهه ۹۰ میلادی این جنگ و
آتشبس همینجوری ادامه پیدا میکرد جنگ می
شد آتشبس میشد و این آتشبس خیلی شکننده
بودن مدام از دست میرفتن بمبگذاری
میکردن ترور میکردن و کلی آدم اینجا
کشته میشدن چه آدمهای نظامی و چه غیر
نظامیها نهایتاً ولی طرفین دعوا در سال
۱۹۹۸ موفق به تهیه یک پیشنویسی شدن یک
توافقنامهای شدن که مورد پذیرش همه طرفها
بود یعنی بریتانیا ایرلند شمالی و جمهوری
ایرلند این توافقنامه در تاریخ به معاهده
جمعه خوب یا گود فراید اگریم معروف شد
توافق جمعه خوب رسماً به بیست و چند سال
رنج و زحمت و دردسر یا اونطوری که توی
تاریخ مشهور شد ترابلس پایان داد هرچند که
خشونتها رو به طور کامل متوقف نکرد خب
امیدوارم این ویدئو دید خوبی راجع به اون
منطقه از دنیا بهتون داده باشه اینکه یک
گره کوری مثل این چطور به وجود اومد
تاریخچه طولانی پشتش چی بوده و در نهایت
مسئله چطور فیصله پیدا کرد به نظرم همه
اینها درس داره و لازمه که آدم این
موضوعات رو بدونه و جلوی چشم خودش داشته
باشه من البته قصدم این نیست که ایرلند رو
با ایران مقایسه کنم تفاوتهای ما با
شرایط ایرلند بسیار زیاده اما ما هم کشوری
داریم که ادیان و مذاهب مختلف در اون
زندگی میکنن زبانهای مختلفی در کشورمون
صحبت میشه تفاوتهای فرهنگی زیادی داریم
لر و کرد و ترک و گیلک و بلوچ و مزنی و
غیره توی کشور ما هستن همه در کنار همین
اما نخ پیوند همه ما با هم در این کشور
پهناور ایرانی
بودنم نخ پیوند همه ما با هم در این کشور
پهناور ایرانی بودن اونست ما ملتی هستیم
که هزاران ساله که در کنار هم زندگی
میکنیم و اقوامی که در کشورمون داریم رو
غریبه نمیدونیم انقدر شمالیها بودن که
با ترکها وصلت کردن انقدر مشهدیها بودن
که با اصفهانیها تجارت کردن ما ملتی
هستیم که توی بازار رشت در شمال ایران با
یاد هموطنان خوزستانی مون و با آهنگ لب
کارون میرسیم دل هممون با شنیدن اسم
شیراز قنج میره یا با شنیدن اسم بوشر
دلمون پر میکشه قهرمانای ملیمون ستارخان
و باقر خان هستن و هنوزم وطنپرستی داریم
مثل علی دایی و ناخدا صمدی از قطه اردبیل
و آذربایجان ما همونایی هستیم که وقتی که
متروپل در آبادان فرو ریخت سرباز مشهدی و
کارگر تبریزیم به آبادان رفتن برای کمک
قدر کشورمون و قدر عشقی که بهش داریم رو
به بدونیم مبادا چیزی که برای ایرلند برای
هند و پاکستان و قبرس و جاهای دیگه اتفاق
افتاده برای ما بیفته مبادا که بیفته و
امیدوارم که هیچوقت نیفته اما حواسمون
باشه که تفاوت هامون رو بپذیریم تفاوت
هامون در مذهب در زبان در لهجه و فرهنگ
آخرش هممون ایرانی هستیم با تفاوتم عشق
کنیم تفاوتم رو بپذیریم همین تفاوتهاست که
ما رو ایران میکنه همین این این هم موضوع
ایرلند اگه این موضوع رو دوست داشتید
پیشنهاد میکنم که اپیزود ۵ و پنجم پادکست
داکس رو هم بشنوید در اونجا مفصلتر در
مورد همین موضوع صحبت کردم تا ویدوهای
بعدی خداحافظ